خود درمانی
سه شنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۹، ۰۱:۱۰ ق.ظ
سلام به خودم؛
چطوری علی؟ خب چه سوالیه که دارم میپرسم! من خودتم پس میدونم چطوری. میدونم که این چند هفته اصلاً حالت خوب نبوده و اتفاقات خوبی نیفتاده. آرامشت رو از دست داده بودی و حوصلهی هیچ کاری رو نداشتی. نمیخواستی با کسی حرف بزنی ولی دوست داشتی کسی بود که میتونستی حرفهات رو بهش بزنی. دوست داشتی دور و برت اتفاقات دیگهای بیفته ولی نتونستی و اینکه شرایط از کنترلت خارجه برات قابل پذیرش نیست.
خب بذار اول از همه بهت بگم که تو همیشه من رو داری. البته که دوستها و خانوادهات هم هستند ولی میدونم خوش نداری اوقاتی که سرحال نیستی پیششون بری و ازشون کمک بگیری. چونکه میخوای همیشه قوی و خوشحال به نظر برسی و بهشون انرژی بدی. چونکه اگر نمیتونی کمکی بکنی، حداقل نمیخوای سربار مشکلاتشون بشی. و بذار روراست باشیم، اگرچه تو از تنهایی میترسی ولی باید باور کنی بالاخره روزهایی میرسه که مطلقاً هیچ آشنایی کنارت نباشه که کمکت بکنه. این رو نمیگم که ناامیدت کنم، بلکه میخوام بدونی توی تنهاترین شرایط، خدا یه فرشتهی نگهبان برات گذاشته و اون منم! پس به من اعتماد کن و با من حرف بزن. اگر خسته شدی روی پاهام دراز بکش و من برات لالایی میخونم تا خوابت ببره. برات بهترین تفریحات رو جور میکنم تا خستگی از تنت بیرون بره. مراقبم که توی شرایط سخت تصمیمات احمقانه نگیری و به راههای انحراف دچار نشی. زبونم لال سمت سیگار و هزار کوفت و زهرمار دیگه نری! بهت اطمینان میدم که هیچوقتِ هیچوقت تو رو رها نمیکنم.
این روزها داستان زندگیت پر از آدمهای بدی شده که فکرکردن بهشون تو رو آزار میده. چه میشه کرد؟ فعلاً وضع همینه و باید باهاش کنار بیای، ولی بهت قول میدم که اینطور نمیمونه. نمیذاریم که اینطور بمونه. حتماً وقت بیشتری بذار تا با صاحب اسمت آشناتر بشی. یادته وقتی بچه بودی و شیطنت میکردی عزیزجون میگفت تو اسمت علیـه و علی مظلومه و نباید این کارهای بد رو بکنی؟ آره پسر، ماجرا اینه که تو باید آدمخوبهی داستان باشی. تو قرار نیست به کسی ظلم کنی و قرار نیست ظلم رو تحمل کنی. این روزها موقتیه. یادت بیار که صاحب اسمت چه شبها درد دلش رو به چاه میگفت. فکرکردن بهش میتونه آرومت کنه.
خب دیگه بسه زانویغمبغلگرفتن. خستگی خستگی میاره. بشکن این زنجیرهی افسردهبودن رو. بلند شو تمرین مدار رو بنویس. پروژهی جاوا رو تیکهپاره کن! تو قویتر از این حرفها هستی و من بیشتر از هرکسی بهت ایمان دارم. ولی دیگه از خستهشدن و عصبانیشدن نترس چون تو من رو داری و ما یک عالمه دوستهای خوب توی این دنیا داریم. دنیا هنوز اونقدر بد نشده ها. مگه همین چند شب پیش که بارونیتر از هر زمان دیگهای بودی، یه رنگینکمون مهربون دست نوازش به سرت نکشید و با حرفهاش تو رو از حجم خوببودنش شگفتزده نکرد؟
بلند شو. یه «یا علی» بگو و بلند شو!
۲۶ فروردين ۹۹ ، ۰۱:۱۰