خدا بهت صبر بده -__-
سلام :)
من خیلی خوشحال شدم پست گذاشتین D:
برای منکه دعوای آقای میکائیل و جعفر در گروه دانشکده جذابه '_' یک گوشه وایمیستیم می گیم دعوا دعوااا D:
من به اون لیست تون ، " انتگرالهای سه گانه بخصوص اون قسمت که باید نمودارهای عجیب غریب رو چهرهنگاری کنیم ... است " را اضافه میکنم :))
یه نگاه به وبلاگ گوهربار من بندازین و دست از دغدغه مفید بودن پست ها و کمالگرایی بردارین D:
من تا اوایل اردیبهشت، خوش و خرم درس میخوندم. یعنی تفریحی میگفتم خب برم یهذره تمرین گاؤس حل کنم. یهذره الکتروشیمی. برم ببینم انتگرال دوگانه چجوریه. بعد یهو همه با هم شروع کردن کوییز و تمرینات بیشتر دادن و میانترم و... .
میکائیل رو هم فکر کنم بشناسم :)) حس خفنی داره که یه اسم حقیقی رو توی فضای وبلاگی بشناسی :))
دیگه چه خبر؟ :دی
واقعا کلا آموزش مجازی خر است:|
جالبه چند نفر از همکلاسیامون رفتن سرخود امتحانارو حذف کردن! یه سریا هم افتادن دنبالشون که ما می خوایم برای کنکور جمع بندی کنیم و امتحانات ترم اجازه نمیده!
بعد قرار شده که معلما از فعالیتمون تو اپ داغون شاد نمره رد کنن:| منم کلا فقط اونجا عضوم این مدت فراموشم شده بود که همچین چیزیم هست. خلاصه اینکه حتی حذف شدن امتحانم شانسی فهمیدم وگرنه شنبه ساعت دو ظهر نشسته بودم به انتظار آزمون زیست:|
الانم همچون خری شکر خورده تو گل گیر کردم و دارم به شهریور فکر می کنمD:
من برای شما دعا می کنم لطفا شما هم برای من دعا کنین:(
پ.ن: راستی اگه یادتون باشه من همون گربه ی بزرگم:) شایدم یادتون نباشه به هرحال:|
چه دستخط قشنگی دارید :))
+ وبلاگنویسا کلا دو دستهان. دستهی اول معتقدن من اگه میخواستم چرت و پرت بنویسم و نظر بقیه برام مهم نبود تو سررسید مینوشتم. درنتیجه هرچیزی رو نمینویسم.
دستهی دوم معتقدن که من اگه نمیخواستم چرت و پرتامو ملت بخونن تو سررسید مینوشتم.
هر دو دسته هم محترمن و اتفاقا وبلاگایی که تلفیقی مینویسن، ینی هم از حال و احوالشون و هم اتفاقات و بحثهای مهم، زیادن و جالب هم هستن.
در ثانی، موضوعاتی که ذکر کردین هم جالب بود. یکی از دوستام سال ۹۷، سه ریاضی شد. میگفت این طرفتو نگاه میکنی، طلای فیزیکه. اون طرفتو نگاه میکنی، طلای ریاضیه. گفتین بین رتبههای تک رقمی دعوا شده بود یاد این حرفش افتادم :)))
@بهاره
عزیزم خب علتش اینه که دستخط منو ندیدی هنوز :)))))
@علی
کلا تو وبلاگ نویسی بهنظر من، اونچه باهاش احساس راحتی میکنی و بهنطرت خوب میاد، یه جورایی کافیه. چون بههرحال آدمها از طیفهای مختلفی هستن و نمیشه همه رو راضی نگه داشت! روی بند خودت راه برو. اونچه فکر میکنی درسته, خب لابد درسته دیگه! :)
واقعا نوشتن چیز به دردبخور کار سختیه! لذت بردن از نوشتن خودش مسئله مهمتریه. اگه از نوشتن چیز به درد نخور هم لذت میبری نباید مجبور کنی خودتو که مطلب کاربردی بنویسی. مثلا من خودم خیلی خوشحالم که افرادی هستند که شرح حال مینویسند چون من از شرح حال خوندن خیلی لذت میبرم! واقعا امتحانات و درسای دانشگاه خیلی دارن سنگین میشن! ما هم باید یه فاز جدید از پروژهمون رو بزنیم! امیدوارم به خیر بگذره. راستی امتحان امروز رو چطور دادی؟ :دی نمیدونم چرا تو دانشکده ما همش صلح و صفا بوده یه دعوا راه نمیافته یکم از این صلح و صفا بیاییم بیرون :)))
اه.. خصوصی نبود که!!! :/
ببخشید واقعاً!
عهههه. منم داشتم از اینا. البته مال من یه چهارجلدی زرد بود. از این گل و بتهها نداشت.
بعد رفتم کلاس یه دورانی. :))
+
@مائدکم
نه جدا. چرا ندیدم هیچ وقت؟:دی
ندیده بودم! بچههای سالبالایی ما هم یه کانال این شکلی واسه دانشکده برق داشتن! بعدا برقیها یه کانال زدن در جوابش که دعوا بالا گرفت و مجبور شدن کانال رو حذف کنن :))))
اوه، من خواستم بذارم چند روز بگذره بعد کامنت بذارم، که وقتی دیگه فکر میکنی کامنت جدیدی در کار نیست یهو یه کامنت جدید ببینی، ولی دیگه با پست جدیدت موقعیت رو از دست دادم :دی
منم اولا میگفتم نباید از روزمرگیام بنویسم و مردم که بیکار نیستن و فلان، ولی بعدش به این نتیجه رسیدم که نوشتن از اونا حالم رو خوب میکنه، و کسی رو هم مجبور نکردم بخوندشون که، پس بیخیال =)
خوشحالم بابت شروع کردن این چالش سیروزه نویسیت =)
+ آره، اینطوری بهتره به نظرم. بعدش که دیدی، بگو چندتا از کامنتایی که خییلی پربار بودن رو هم برات بفرستم.
همونطور که دوست عزیزم :) اشاره کرد یه نگاه به محتوای فصیح وبلاگای ما بندازین تا تماماً دغدغههاتون دربارهٔ تولید محتوا رو فراموش کنین.
کاملاً جدیم :دی
قدر سال اول رو بدون که سال آسونشه. ترمهای بعدی سختتر میشه.
در طراحی سیپییو گودرزی به اوجش میرسه.