سلام عزیزم
چه عالی که هم به لحاظ اندیشه و هم از نظر بیان و عملکرد آدم موفقی هستی!
برای اینهمه، هم به خودِت و هم به عزیزانِت تبریک میگَم و امیدوارانه از خدا میخوام همهتون همینجور و تا همیشه موفقترین باشید!
جوجه ی دوم جوجه ای که یه چیزی نذاشت بمیره ..
گاهی وقتا من بهش فکر میکنم ، انگار تنها دلیلی که منو اینجا نگه داشته همین ریشه های توی خاکه .. اینکه بدهکاری به این خاک دختر ..
«ما آمدهایم که با حضورمان، جهان را دگرگون کنیم؛ نیامدهایم تا پس از مرگمان بگویند از "کرم خاکی" هم بیآزارتر بود و از "گاو" مظلومتر.
ما نیامدهایم فقط به خاطر آنکه همچون "گوسفندی" زندگی کرده باشیم که پس از مرگمان، "گرگ و چوپان و سگ گله"، هر سه ستایشمان کنند»
چه خوب جوجههاتو شمردی =) دلم تنگ شد اصن. بیا ببینمت :))
من با جوجهی دومت موافق نیستم :| ما الان نمیتونیم توی مسائلی مانند آبانماه یا بنزین نقشی داشته باشیم. نباید هیجانزده بشیم و مهمه که مسلط عمل کنیم؛ با برنامه و مشخص. و به نظر بنده، اصلا هم فقط به فکر پیشرفت خودت نیستی! اثباتش؟ نیم ساعت قبل امتحان فیزیک، با هزار تعارف من، داشتی آنالیز ابعادی رو برام توضیح میدادی. :))
و دیگه اینکه، دولت داره برامون هزینه میکنه؟ آره! من دارم هر روز به حجم یارانهای که برای من توی دانشگاه خرج میشه فکر میکنم واقعا. ولی توی این فکر کردن، به این نتیجه نرسیدم که باید بهزور به خاک این کشور احساس تعلق کنم. آره، نفس کشیدن توی آمریکاها برای رفاه بیمعناست. ولی قرار هم نیست فقط روی این خاک باشیم. زمین خدا وسعت داره و در مجموع اهمیتی نداره از کدوم منبع رزقمون میرسه. بدهکار؟ ما به تمام دنیا بدهکاریم. به اون قحطیزدهی ته آفریقا هم بدهکاریم. همین رفاه نسبی ما، بدون قحطیزده شدن اونا و هزار موارد دیگه، ممکن نبود.
کامنتم بلند شد :)) شمردن جوجههام رو میذارم برای قسمت بعدی برنامه :))
وقتی به عقب نگاه میکنم بنظرم میاد چقدر به سرعت این سه ماه گذشته ولی درواقع هر روزش بیش از بیست و چهار ساعت بود!
من خیلی زیاد تغییر کردم، چیزهایی فهمیدم که آرامش و بعضی آسودگی هارو ازم گرفت ولی نوعی جدیدش رو بهم داد، درکل فکرکنم دارم از همه جهات پوست میندازم. :)
قشنگ بود و البته جالب. نادر ابراهیمی همیشه بلده قشنگ و با مفهوم حرف بزنه :))
سلام علی :)
پستت خیلی به دلم نشست راستش. و خب نمیتونم ازت بخوام بیشتر پست بذاری چون خودمم این کارو نمیتونم بکنم چه برسه به تو که شریفی هستی :))
موفق باشی و این حرفا.
دوستت داریم :)
چه خووب! منم تا قبل همین تابستون بولت ژورنال داشتم و هر ماه هدف گذاری میکردم و یادداشت برداری برای عادتام و... ولی خب بعدش تنها اولویتم شد درس و همه چی رو فدا کردم، البته فعلا هم اینطوریه😕. ایشالا بعد کنکور دوباره میآم تو فاز جوجه شماری!
آوو، ایول! ماه بعد منتظر نمرات درخشانت هستیم. و یه سوال. الان هم مجبوری مثل سال کنکور با برنامه و اینا درس بخونی؟ و چقدر باید بخونی؟ میدونی تقریبا ساعت مطالعهی هفتگیت چقدره؟ من یه شریفی گیر آوردم دیگه ولت نمیکنم، اذیت نمیشی اینجور سوالام رو ازت میپرسم؟
لپتاپت مباااارکهه، شروع توفانیی بود 😎 کلی با هم حال کنین ایشالا.
اع، منم دوتا از جوجههای از دست رفتهات رو الان دارم، عفت کلام(!) و این کمخری. حواسم باشه اومدم دانشگاه سفت بچسبمشون. نصیحتم کن، چی کار کنم از دستم نرن؟ چون واقعا جوجههای دوست داشتنیی هستن.
نه، راستش اتفاقن اصلن حواسم نیست و خوب شد یادآوری کردی.
الان اوضاع یهجوریه که از فراغتایی که دوست دارم برای مشکلات غیرشخصیم میزنم که خیلی افت نکنم. و نمیدونم کار درستیه یا نه، چون میترسم با این وضع از یه جایی دیگه ببرم. البته موقته خب، تو چند هفته دیگه اوضاع برمیگرده رو روال.
+
اوهوممم، خیلی آموزنده بود، نمره بیاری یا کاربلدی، مسئله این است!
+
دست و هورااا! بعدن که دیگه حسابی یاد گرفتی از دنیاشون برای منم بگو. پردازش تصویر با چه نرم افزاری؟ فوتوشاپ؟ من از اولیتهام اینه که تدوین ویدئو با ادوبی پرمیر رو حرفهای یاد بگیرم. الان در حد کارراهانداختن یه چیزای ابتدایی بلدم.
+
اوهوممم، حتما به انتخاب دور و بریهام توجه خواهم کرد پس.
+
هعی، مجبور شده بودم واسه یه چیزی😬! خداروشکر به خیر و خوشی گذشت. پستها رو هم بعد از یه بازبینی و ویرایش برخواهم گردوند ایشالا.
تبریک میگم به خواهرتون
و خوشحالم که شریف بهتون خوش میگذره
زمستون مبارک!